خشم، احساسی است که همه ما از کوچک و بزرگ آن را تجربه می کنیم. خشم تقریبا بخشی از زندگی ما به شمار می رود اما بهتر این است که به بچه ها روش کنار آمدن با آن را بیاموزیم. زیرا اگر کسی نتواند خشمش را کنترل کند در زندگی دچار مشکلات زیادی می شود.
شاید بهترین تعریف از خشم این باشد که"عملی که فرد در ان به چیزی یا فردی صدمه می زند."
در بعضی موارد نادر کنترل خشم خنگولانه است.مثلا در مواجهه با دزد.به قول سعدی:
اگر نیک مردی نماید عسس
نشاید به شب خفتن از دزد کس
و یا در میدان جنگ:
نی و نیزه در حلقه کارزار
به قیمت تر از نیشکر صدهزار
اما خشم در بسیاری از موارد بایستی کنترل شود.
ما طبیعتا خشمگین و پرخاشگریم.یعنی اکه اصل خشم را یاد نمی گیریم در ما وجود دارد.چیزی را که یاد می گیریم خشم نیست نوع پرخاشگری است.مثلا کسی که در هیچ ورزشی شرکت نداشته همینجوری همه جانبه پرخاش می کنه.اما فردی که جنگولک بازی ورزش های رزمی را بلده فتیله پیچت می کنه.آدم که تو شکم مادر فتیله پیچ را بلد نیست.یاد گرفته.
یک چیز دیگری را که آدمیزاد یاد می گیره کنترل خشم است و این تنها و تنها کار آدمیزاده و بس.هر چقدر آدم بدوی تر باشه وحشیتره.هر چقدر آدم بچه تر باشه هم همینطور.شما یه بچه ای را در نظر بگیر که تازه راه رفتن را یاد گرفته و دلی دلی داره میره سمت بخاری تا بغلش کنه.اخه حالیش نمی شه.اما تو که حالیته پاچه اش رو می گیری تا کار دست خودش نده.ایا بعد این عمل قهرمانانه تو بچه ازت تشکر می کنه؟البته که نه.به جاش چنگ می زنه جیغ می زنه و اگه بلد باشه چند تا لیچار هم بارت می کنه.چرا ؟چون حالیش نیست.بدوی و بچه است.بزرگ که شد یاد می گیره که خشمش را کنترل کنه و یا کانالیزه کنه.مثلا بره تکواندو تا بخاطر لگد پراکنی طلای المپیک بگیره.مثل هادی ساعی و یا مثل تختی و دبیر بخاطر فتیله پیچ.اگه یه کدوم از اون کارها رو تو کوچه و خیابون انجام بدهند جاشون کنج زندونه
انسان از همان بچگی بایستی کنترل خشم را یاد بگیره
برای اینکه بتوانیم کنترل خشم را به کودکان بیاموزیم باید بدانیم چه چیزهایی باعث خشم آن ها می شود. مواردی که خشم بچه ها را برمی انگیزد:
▪ پرخاش به آنان و آزارهای کلامی
▪ بی اعتنایی و یا برعکس حمله فیزیکی
▪ اصرار و پافشاری برای انجام دادن و یا ندادن کاری
کنترل خشم یک مهارت در زندگی است و به کودکان باید چگونگی این کنترل را آموخت، بنابراین به آنان یاد بدهیم چه به لحاظ فکری و چه از جنبه بدنی خشم را از خودشان دور کنند.
برای شروع بهتر است مهارت های حل مساله را به آنان آموزش دهیم. به طور مثال به بچه ها بیاموزیم که هنگام خشم چه کارهایی را می توانند انجام بدهند و مجاز به چه کارهایی نیستند.
شکستن وسایل، فریاد زدن بر سر دیگری، آسیب رساندن به خودشان و پرت کردن اشیا به در و دیوار از شمار کارهایی است که نباید انجام دهند و برعکس دور شدن از موقعیت، کمک خواستن، حرف زدن درباره موضوع ناراحت کننده، کشیدن یک نقاشی و … از موارد پیشنهادی به کودک در حین خشمگین شدن است. می توانیم بچه ها را تشویق کنیم تا احساس خشمشان یا احساسات درونی خود را روی کاغذ بنویسند.
برای شروع بهتر است مهارت های حل مساله را به آنان آموزش دهیم. به طور مثال به بچه ها بیاموزیم که هنگام خشم چه کارهایی را می توانند انجام بدهند و مجاز به چه کارهایی نیستند.
بهتر است هنگام خشم کودک رفتار شما این گونه باشد:
▪ سعی نکنید در وی این باور را ایجاد کنید که خشمش بی مورد است و مساله مهمی وجود ندارد در عوض با او همدردی کنید و به او بگویید که شرایطش را درک می کنید و می فهمید که او عصبانی است.
▪ خشم او را کوچک، حقیر و مسخره جلوه ندهید و در لحظه عصبانیت کودک نخندید. گفتن جمله هایی مانند: مرد به این بزرگی خجالت داره، باز هم که آبغوره می گیری، وقتی عصبانی هستی چقدر زشت می شوی و … فقط او را عصبانی تر می کند.
▪ به هنگام خشم کودک رفتار خودتان را مثال نزنید بلکه درباره احساسات او حرف بزنید.
▪ سخنرانی و موعظه و پند و اندرز در این گونه موارد کارساز نیست.
▪ او را با کودکان دیگر مانند خواهر و برادر و همکلاسی هایش مقایسه نکنید.
▪ بکوشید علت خشم و عصبانیت او را بفهمید و از او بخواهید درباره آن صحبت کند.
هنگامی که کودکان درباره احساساتشان و عواملی که آن را به وجود آورده صحبت می کنند، گوش دادن بدون قضاوت، بدون امر و نهی و پند و اندرز به آنها کمک می کند تا به تفاوت میان خشم و آرامش پی ببرند.
نظرات شما عزیزان: