بهرام که بچه درس نخون وتنبلی بود،بیشتر روزها غایب می شد.وفردای اون روزها پدر یا مادرش او را می بردند مدرسه وعذری می آوردند که نمره انظبا تش کم نشود.روزی پدر ومادر بهرام به او گفتند،از این پس اگر غایب بشی ،ممکن نیست ما دیگه بیاییم مدرسه ودروغ سر هم کنیم.سه روز بعد بازم بهرام غایب شد وبرای موجه نمودن غیبتش،به ناظم مدرسه تلفن زدو با تغییر صدایش به ناظم گفت :ببخشید بهرام آنفلو نزای افغانی گرفته و توی خونه بستریه.ناظم صدای بهرام را تشخیص داد وازاو پرسید،شما کی هستید؟بهرام گفت:آقا اجازه ؟آقا مابابای بهرام هستیم!
نظرات شما عزیزان: