قصّه در کلاس
مقدمه:متخصصان روان شناسی ، قصه گفتن را برای تكامل مغز نوزادان و كودكان لازم می دانند و میگویند: با قصهگویی ، علاوه بر شناساندن صدای والدین ، صحبت كردن برای كودك راحت میشود و كلمات را صحیح و كامل ادا میكندادبیات، كودك را در همه ی اوقات زندگی پرورش می دهد و باعث مسرت خاطر، وسعت تخیل و قوت تصور او می شود و نیز نیروی ابتكار و ابداع به او می بخشد. داستانها و اشعاری كه دانش آموزان می خوانند و می شنوند اثری عمیق در فكر و روحیه ی آنان می گذارد و آنها را برای رویارویی با مسائل رشد و معاشرت با دیگران آماده می سازد و نیز در درك و فهم مشكلات زندگی، آنان را یاری می كند.
داستان ، نقش بسیار مهمی در تكوین شخصیت كودك دارد. از این طریق ،كودك به بسیاری از ارزش های اخلاقی مانند: پایداری، شجاعت، نوع دوستی، امیدواری، آزادگی، جوانمردی، طرفداری از حق و حقیقت و استقامت در مقابل زور و ... پی می برد.
داستان گویی در پرورش حس زیبایی شناسی كودك، متوجه ساختن او به دنیای پیرامونش،پرورش عادات مفید در كودك، تشویق حس استقلال طلبی و خلاقیت وی ،پرورش ادبیات كودك، به ویژه در زمینه های زبان آموزی و آموختن كلمات تازه به كودكان، نقش مهمی دارد.
اهداف قصّه گویی
1- كمك به پرورش قدرت بیان و عواطف و افكار كودكان.
2- تقویت و پرورش نیروی تخیل در كودكان.
3- تحریك قوه ی ابتكار و ابداع در كودكان.
4- ایجاد عشق و علاقه به ادبیات در كودكان.
5- رشد اعتماد به نفس كودك و علاقه مند ساختن او به آزادی و عدالت اجتماعی.
6- برآورده كردن نیازهای عاطفی كودك و آماده ساختن او برای دریافت پیام های اخلاقی و انسانی و شهروندی خوب بودن.
ویژگیهای قصّه های خوب
*قصه ها به دانش آموزان یاری می رسانند تا ارتباط ها را درک کنند رابطه ای که بین شخصیت های یک قصه وجود دارد، می تواند به کودک کمک کند که خود، چگونه این موارد را در زندگی رعایت کند.
*قصه ها پیامها و ارزش هایی را به مخاطب خود منتقل می کنند کودک در اثر شنیدن، تکرار شنیدن و حتی فکر کردن به قصه میتواند این پیامها را جذب کند و ارزشهای خانوادگی، اجتماعی و انسانی را بگیرد.
* قصه ها قدرت تمرکز و دقت کودکان را افزایش دهند .
*کودکان سعی می کنند که با ارتباط دادن بین آموخته های قبلی و موضوعهای جدید به تعادل ذهن خود کمک کنند.
*آشنایی با محیط پیرامون
* آشنایی با روابط
* آشنایی با ارزشهای خانوادگی،انسانی و...
* قدرت تمرکز و دقت کودکان را افزایش میدهند.کودکان در اثر شنیدن این توانایی را به دست میآورند تا بتوانند شنیدن فعال را تجربه کنند
*قصهها میتوانند به دانش آموزان یاد بدهند که چگونه روی کار تمرکز کنند و با دقت آن کار را پیش ببرند.
*باعث تقویت رشد کلامی و افزایش خزانه لغات ،رشد عاطفی و قوه تخیّل کودک می شوند.
*با توجه به اینكه حس شنوایی كودك نسبت به تكلم او حساستر است، لذا كودك دوست دارد صداهای مختلف را بشنود .
هنر قصه گویی
قصه گویی هنری است که متأسفانه معمولاً مورد غفلت و فراموشی قرار می گیرد و حتی بیشتر معلمان و والدین داستان گفتن را برای خود كاری حقیر و بی مقدار و برای كودكان وسیله ی اتلاف وقت می پندارند، غافل از این كه همین قصه گویی، علاوه بر فواید و ارزش های تربیتی بی شمار، به معلم كمك می كند كه میراث فرهنگی جامعه ی خود را به آیندگان انتقال دهد.یك قصه گوی خوب نباید تمام حوادث را با عباراتی صریح و روشن بیان كند، بلكه بهتر است به اشاره از آن بگذرد تا كودك مجال تفكر و تخیل پیدا كند كه این خود برای كودكان و قصه گو نشاط آور است. پدر، مادر و معلم نباید قصه گویی را بیان و رفتاری ساده تصور كنند، بلكه این هنر نیاز به تمرین و ممارست دارد.
معلم و یا والدین، می بایستی تمام داستان را قبلاً خوانده و مرور كرده باشد. كودكان به قصه هایی كه برایشان خوانده می شود توجه دارند، معنی و مفهوم آنها را درك می كنند و آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند.
تاثیر قصّه
*در هر قصه، ماجرایی پیگیری می شود كه نقاط مجهولی دارد و می تواند حس كنجكاوی بچه ها را برانگیزد.
* پشت سر هم بودن و پیوستگی منطقی صحنه های قصه، كودك را سرگرم می كند و به ذهن او نظم منطقی می دهد.
* كودك به كمك قوه ی تخیل، خود را جایگزین یكی از شخصیت های قصه می كند و به این ترتیب شادمانی و لذت را نصیب خود می سازد.
*با خواندن قصه و بازگویی آنها نیروی بیان و تكلم كودك رشد می یابد و گنجینه ی لغات و اطلاعات وی غنی می شود.
*دانش آموز ، از طریق قصه های مناسب با مشكلات و مسائل زندگی آشنا می شود و مهارت های اجتماعی بیشتری به دست می آورد.
*قصه گویی، فاصله ی میان قدرت «خواندن» و قدرت «درك كردن» را در كودك پر می كند. به عبارت دیگر آن دسته از كودكان كه در دوره ی پیش از دبستان به قصه ها گوش داده اند و با صداها و واژه ها و معنای آنها به صورت شنیداری آشنا شده اند، در سنین مدرسه و با برخورد با شكل نوشتاری كلمات معنی آنها را سریع تر درك می كنند.
* وقتی کودکان قصه ای را می شنوند، مدام حوادث و شخصیت های داستان را با تجربیات خود از وقایع ارتباط می دهند. آنها خودشان را به جای قهرمانهای داستان گذاشته و از این شخصیتها تاثیر میگیرند كه هم یك نوع الگوبرداری است و هم سعی میكنند در حال و هوای داستان قرار بگیرند.
*دانش آموزان باهوشتر خلاقیت بیشتری دارند، قصه را در ذهنشان تفسیر میكنند و به این ترتیب قصهها در بازیها یا خلوتشان ادامه پیدا میكند؛ البته این در صورتی است كه داستانها برایشان خیلی جذاب باشد.
*گاهی كودكان پایان داستان را تغییر داده یا شخصیتها را جابهجا میكنند و این امر نشان میدهد ذهن كودك میتواند براحتی با داستان همراه شود.
*انتخاب داستانها برای آموزش به كودكان متناسب با فرهنگ جامعه و برای رساندن مفهوم خاصی به كودكان است
داستانها باید هدف واحدی را دنبال كند و فرهنگ جامعه را به كودك بیاموزد و نباید مغایر با فرهنگ و آداب و رسوم جامعه باشند.
منبع : روانشناسی و مشکلات یادگیری
1 نظر
نظرات شما عزیزان: