نیاز چیست؟
نیازچیست؟
نیاز هر حالت شخص است که برای زندگی .رشد وبهزیستی واجب وضروری است به طوری که پرورش آن موجب بهزیستی وسلامت می شودر حالی که ممانعت از آن لطمه به بار می آورد.
انواع نیازها:
1.نیازهای فیزیولوژیک:اجتناب از درد .تشنگی .گرسنگی ومیل جنسی
2.نیازهای روانی ارگانیزمی:نیاز به خودمختاری.نیاز به شایستگی .ونیاز به پیوستگی
3.نیازهای روانی اکتسابی (اجتماعی):نیاز به پیشرفت. .نیاز به پیوند جویی.نیاز به صمیمیت و.نیاز به قدرت
4.وشبه نیازها
اگر نیاز نادیده گرفته شود یا ناکام شده باشد لطمه ای ایجاد خواهد شد که سلامت فیزیولوژیکی یا زیستی رامختل می کند بنابراین قبل از اینکه لطمه ای وارد شود حالتهای انگیزشی نیروی محرکی برای عمل کردن تدارک می بینند.
لطمه می تواند به دستگاههای زیستی وارد شود که در این صورت حالتهای انگیزشی از نیازهای فیزیولوژی به وجود می آیند تاجلوی آسیب بافتی را بگیرند وآب وانرژی بدن را حفظ کنند.لطمه می تواند به توانشها وروندهای رشد وارد شود که در این صورت حالتهای انگیزشی از نیازهای روانی ارگانیزمی مثل خود مختاری شایستگی وپیوستگی ناشی می شوند تارشد را در جهت پیشرفت وسازگاری هدایت کنند .لطمه می تواند به عقاید ارزشها وحس خود وارد شود که در این صورت حالتهای انگیزشی از نیازهای روانی اکتسابی مثل پیشرفت. پیوند جویی. صمیمیت وقدرت به وجود می آید برای اینکه هویت. اولویتها وروابط میان فردی ما را حفظ کنند.نیازهای فیزیولوژیکی نیازهای روانی ارگانیزمی ونیازهای روانی اکتسابی باهم شرایطی را فراهم می آورند که به زندگی رشد وسلامت فرد کمک می کنند
وقتی که نیازهای فیزیولوژیکی ارضا می شوند تسلط آنها بر هوشیاری از بین برود وما آنها را حداقل برای مدتی فراموش می کنیم نیازهای روانی فرایند های دستگاه عصبی مرکزی را در بر میگیرند. نیازهای روانی بر خلاف نیازهای فیزیولویکی که دوره ی زمانی چرخشی افزایش وکاهش ودوباره افزایش را دارند.همیشه حداقل تا اندازه ای در هوشیاری حاضرند.نیازهای روانی عمدتا زمانی بر هوشیاری مسلط می شوند که فرد در شرایط محیطی قرار گرفته باشد که به اعتقاد او می توانند این نیازها را ارضا کنند .برای مثال معاشرت با دوستان نیاز پیوند جویی را برجسته می کند. در حالی که تحت کنترل بودن نیازفرد به خود مختاری را با ناکامی مواجه می سازد.
توجه داشته باشید که دو نوع نیاز روانی وجود دارد.وفرق بین نیازهای روانی ارگانیزمی ونیازهای روانی اکتسابی این است که اولی فطری هستند وهمه ی افراد اصولا مجموعه ی یکسانی از نیازهای روانی ارگانیزمی را به ارث می برند.در حالی که نیازهای دومی در هر فرد به صورت منحصر به فرد ویژگی های شخصیت وجود دارد که تجربه زندگی وسابقه ی جامعه پذیری منحصر به فرد هر یک از افراد را نشان می دهد.
همه نیازها انرژی تولید میکنند.فرق نیازها با هم درتاثیر جهت دار آنها بر رفتار است.برای مثال فرق نیاز تشنگی در مقدار انرژی که تولید می کند نیست.بلکه در این است که گرسنکی می تواند توجه ورفتار را به سوی یافتن غذا نه آب هدایت کند.به همین نحو فرق نیاز شایستگی با نیاز پیوستگی در مقدار انگیزشی که برانگیخته می شود نیست .بلکه در میل به یافتن چالشهای بهینه به جای روابط صمیمی است..فرق دیگر نیازها با هم در این است که برخی نیازها انگیزش کمبود ایجاد می کنند در حالی که نیازهای دیگر انگیزش رشد را به وجود می آورند.در رابطه با نیازهای کمبود زندگی خوب پیش می رود تا اینکه حالت محرومیت یعنی10ساعت از آخرین وعده ی غذای شما گذشته است نیاز تعامل با دنیای اطراف را به صورتی بر می انگیزد که این کمبود را برطرف کند (یعنی خوردن غذا).در رابطه با نیازهای رشد حالتهای انگیزشی رفتار را برای به ثمر رساندن رشد نیرومند وهدایت می کنند.:مبارزه طلبی می کنیم.روابط میان فردی را بهبود می بخشیم.نشانه های آشکار برای متمایز کردن نیاز مبتنی بر کمبود از نیاز مبتنی بر رشد هیجانهایی است که هریک ایجاد می کنند.نیازهای کمبود معمولا هیجانهای مملو از تنش وسرشار از فوریت ایجاد میکنند.نیازهای رشد معمولا هیجانهای مثبت مثل علاقه لذت وسرزندگی به وجود می آورند.
وشبه نیازها خواسته های ناپایدار هستند که به صورت موقعیتی ایجاد می شوند وانرژی وتنش زایی برای انجام دادن رفتار خاص به وجود می آورند که می تواند تنش داخلی را بر طرف کند.تمایل به داشتن پول در فروشگاه .چسب زخم بعد از زخمی شدن وچتر به هنگام باران از جمله موارد شبه نیاز هستند.
نظرات شما عزیزان: