صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم.
منتظر بودم باهام حرف بزنی، چیزی بخوای.
یا برای اتفاق خوب دیروز ازم تشکرکنی.
تمام روز با صبوری منتظر بودم.
ولی حتی سلام هم نکردی.
جاهای مختلفی رفتی، کارای زیادی کردی، ولی ...!
به خونه برگشتی، چای نوشیدی، تلویزیون دیدی، تلفن زدی،
شام خوردی و باز...!
به رختخواب رفتی و خوابیدی، نیم نگاهی به من نکردی!
اشکالی نداره....
شاید متوجه نشدی که مدام کنارت بودم.
باشه،من صبورم، بیش از اونچه که تو فکرش رو بکنی.
منتظرتم، با یه دعا، لحظه ای فکر، یه لبخند، لزرش قلبت.
شاید فردا به یادم بیفتی.
دوست تو
خدا
نظرات شما عزیزان: